
در بسیاری از استانهای مرکزی، شرقی و جنوبی کشور مانند کرمان، یزد، سیستان و بلوچستان و خراسان، وزش بادهای شدید و گاه طوفانی به طور مکرر گزارش میشود. اگر در مراحل طراحی نیروگاه خورشیدی به فشار باد (Wind Load) توجه نشود، احتمال آسیب به پنلها، شکستن استراکچر یا حتی واژگونی کل پایهها در بلندمدت وجود دارد.
در این بخش، چهار محور کلیدی مرتبط با تأثیر باد بر طراحی سازههای نیروگاه خورشیدی از تحلیل اقلیم و چالشهای آیرودینامیکی تا الزامات سازهای و فونداسیون در مناطق بادخیز مورد بررسی قرار میگیرد.
در طراحی سازه نیروگاههای خورشیدی، تحلیل دقیق مؤلفههای اقلیمی باد نقش حیاتی در تضمین پایداری، طول عمر و ایمنی سیستم دارد. در این بخش، مهمترین پارامترهای مرتبط با باد که باید در فاز طراحی سازه لحاظ شوند، معرفی میشوند:
میانگین سرعت باد در ارتفاعی که سازه پنل نصب میشود، تعیینکننده نیروی فشاری پیوسته بر سطح پنلها است. هرچه این مقدار بیشتر باشد، سازه باید در برابر بارهای جانبی بیشتری مقاومت کند. در طراحی مهندسی، این پارامتر در محاسبه نیروی باد طبق استانداردهایی مانند ASCE 7-22 یا EN 1991-1-4 لحاظ میشود. همچنین مقادیر میانگین سرعت باد به تفکیک ماه، در ارزیابی خستگی سازه (Fatigue Load) در طی سالها عملکرد اهمیت بالایی دارد.
شناخت دقیق جهت غالب باد به منظور جانمایی آیرودینامیکی پنلها و کاهش تنش وارده بر سطح پشت آنها ضروری است. اگر جهتگیری سازهها در راستای باد غالب نباشد، بارهای پیچشی و نیروی لیفت میتواند پایداری سیستم را به خطر اندازد. به همین دلیل در مناطق بادخیز، طراحان به جای جانمایی صرف بر مبنای تابش خورشیدی، ترکیب بهینهای از زاویه تابش و جهت باد غالب را در نظر میگیرند.
در طراحی سازههای خورشیدی، بار باد بحرانی با استفاده از دادههای حداکثر سرعت باد در بازههای بازگشت ۱۰، ۲۵ یا حتی ۵۰ ساله تعیین میشود. این اطلاعات از ایستگاههای بادسنجی یا نقشههای بارگذاری ملی استخراج میشوند. محاسبه شتابهای ناشی از تندباد در نقاطی با بادهای رگباری، همانند ارتفاعات شرقی یا دشتهای جنوبی ایران، به منظور طراحی مقاومت سازه در برابر خمش، کشش و نیروی برشی اهمیت اساسی دارد.
ضریب تلاطم (Turbulence Intensity) نشاندهنده نوسانات لحظهای در سرعت باد است که میتواند خستگی مکانیکی سازه و پنل را افزایش دهد. در آرایشهای فشرده، پدیده تونل باد باعث افزایش محلی سرعت جریان بین ردیفهای پنل میشود که در صورت بیتوجهی، منجر به پدیده واژگونی یا ارتعاشات تشدیدی میشود. در پروژههای واقع در درهها یا کنار ارتفاعات، جریان بادهای کانالیزه شده میتواند باعث اعمال نیروهای پیشبینی نشده به سازه شود.
در پروژههای صنعتی و نیروگاههای بزرگ، بهرهگیری از ابزارهای تحلیلی دقیق، گامی ضروری برای ایمنی و پایداری سازه است. افزون بر دادههای بادسنجی ایستگاههای محلی یا اطلاعات ساتبا، استفاده از نرمافزارهایی مانند PVsyst برای تحلیل کلی الگوی تابش، دما و سرعت باد در محل پروژه اهمیت دارد. در کنار آن نرم افزارهای Meteonorm و WindPRO برای شبیهسازی الگوهای بلندمدت اقلیمی و استخراج دادههای سرعت و جهت باد در ارتفاع نصب استفاده میشوند.
افزایش زاویه نصب پنلها به ویژه در مناطق بادخیز، میتواند ضریب فشار آیرودینامیکی (Cp) را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و پایداری مکانیکی سازه را به چالش بکشد. در ادامه، اثرات فنی این زاویهگذاری، الزامات استانداردهای بینالمللی و راهکارهای مهندسی برای کنترل نیروهای ناشی از باد بررسی میشود:
زاویه قرارگیری پنل نسبت به افق، یکی از عوامل اصلی در تعیین ضریب فشار باد (Cp) در طراحی سازهای است. هرچه زاویه پنل افزایش یابد، سطح مؤثر در معرض جریان هوا بیشتر میشود و نیروهای بالابرنده (Lift) و رانشی (Drag) بر پشت پنل تقویت میگردند. این موضوع نه تنها احتمال اعمال نیروهای مکنده را در طوفانها افزایش میدهد، بلکه میتواند منجر به خمش یا شکست پایه شود، به ویژه اگر مهاربندی کافی صورت نگرفته باشد.
طبق استاندارد ASCE 7-22، در مناطق با سرعت باد بالاتر از ۱۱۰km/h استفاده از پنلهایی با زاویه بیش از ۲۵ درجه تنها در صورتی مجاز است که سازه دارای سیستمهای مهاربندی اختصاصی نظیر بادبند قطری، اتصالات مقاوم در برابر پیچش، یا پنلهای Flush-mounted باشد. در غیر این صورت، نیروی وارده به پنل از حد تحمل فریم و اتصالات سازهای عبور کرده و پایداری کل نیروگاه را در معرض خطر قرار میدهد.
در طراحی نیروگاههایی که در معرض بادهای شدید قرار دارند، زاویه نصب پنلها معمولاً بین ۱۰ تا ۱۵ درجه در نظر گرفته میشود تا نیروی لیفت به حداقل برسد. همچنین نصب پنلها نزدیک به سطح زمین، روی سطوح شیبدار رو به باد یا استفاده از پنلهای Frameless با لبههای گرد، میتواند موجب کاهش آشفتگی جریان هوا و فشار مکشی بر پشت پنل شود.
در طراحی سازههای نگهدارنده پنل خورشیدی، مقاومت در برابر نیروهای ناشی از باد و ارتعاشات محیطی یک اصل بنیادین است. انتخاب مصالح مناسب، طراحی مهندسیشده سازه و اجرای اتصالات مقاوم، سه رکن اصلی حفظ پایداری و دوام این سازهها در شرایط اقلیمی مختلف به شمار میروند.
انتخاب فولاد گالوانیزه گرم با مقاومت تسلیم حداقل ۳۵۰ مگاپاسکال، بهعنوان اصلیترین ماده سازه، باعث تحمل بهتر تنشهای ناشی از بادهای شدید میشود. پوشش گالوانیزه مناسب، از خوردگی فلز در شرایط مرطوب و خورنده مانند مناطق ساحلی محافظت میکند. ضخامت حداقل ۲.۵ میلیمتر برای پروفیلها نیز استحکام خمشی و مقاومت در برابر خستگی ناشی از بارهای باد را افزایش میدهد.
هندسه سازه باید به گونهای طراحی شود که لَختی جانبی کاهش یافته و ارتعاشات ناشی از باد به حداقل برسد. به کارگیری مهاربندهای قطری یا V شکل، باعث افزایش سختی خمشی قابها شده و از بروز تغییرشکلهای بزرگ و غیرقابل قبول جلوگیری میکند. علاوه بر این، محدود کردن طول آزاد اجزای قائم به کمتر از ۲.۵ متر، خطر کمانش موضعی را کاهش داده و فرمهای سهبعدی مانند خرپا (Truss) به جای قابهای دوبعدی ساده، به بهبود ظرفیت باربری و توزیع یکنواختتر تنشها در سازه کمک بسیاری میکند.
اتصالات مکانیکی، نقطهی ضعف بالقوه هر سازه در مواجهه با بارهای دینامیکی باد هستند. استفاده از پیچهای فولادی با گرید ۸.۸ یا بالاتر، تضمینکننده مقاومت بالا در برابر کشش و خمش است. مهرههای Lock Nut یا واشرهای فنردار مانع از بازشدن تدریجی اتصالات تحت ارتعاشات میشود و پیچهای ضدلرزش (Anti-Vibration Fasteners) در مناطق با بادهای شدید از لقشدن و آسیبهای ناشی از ارتعاشات مکرر جلوگیری میکند.
در بسیاری از سایتهای خورشیدی واقع در مناطق بادخیز، خاکهای سطحی اغلب شامل لایههای شنی، ماسهای یا دانهریز با تراکم کم هستند که پایداری کافی برای نگهداری سازهها را ندارند. انتخاب نوع فونداسیون باید بر اساس مطالعات ژئوتکنیک، پروفیل لایههای خاک، سطح آب زیرزمینی و شدت باد غالب انجام گیرد. در این شرایط، سه راهکار تخصصی زیر بیشترین کارایی را دارند:
این نوع فونداسیون برای خاکهای دانهریز یا لایههای با باربری پایین کاربرد دارد و با نفوذ تا عمقهای پایدارتر، انتقال بار را به لایههای مقاومتر تضمین میکند. مسلحسازی با آرماتورهای سنگین و استفاده از صفحه فلزی با پیچهای انکر (Anchor Bolt) باعث افزایش مقاومت در برابر بارهای کششی و گشتاوری ناشی از بادهای شدید میشود. اجرای صحیح این نوع فونداسیون، مقاومت خمشی و پایداری سازه را در شرایط بارگذاری دینامیکی حفظ میکند.
این شمعها برای خاکهای شنی یا ماسهای با نفوذپذیری بالا مناسباند و بدون نیاز به بتنریزی در محل، به وسیله گشتاور در زمین پیچیده میشوند. سرعت اجرای بالا، حداقل تخریب خاک و امکان بازسازی و جابجایی سازه بدون آسیب به محیط زیست، از مزایای این روش به ویژه در پروژههای قابل برچیدن یا مقیاس کوچک است. مقاومت بالا در برابر بارهای کششی ناشی از باد، این شمعها را به گزینهای ایدهآل برای اقلیمهای متغیر تبدیل کرده است.
در پروژههای بزرگ، این سیستم ترکیبی از میلمهارهای کششی و مهاربندهای مورب، بارهای جانبی و گشتاوری را به صورت یکنواخت منتقل میکند. این روش نه تنها باعث کاهش حجم بتن مصرفی در سایت میشود، بلکه با کنترل تغییرشکلهای جانبی، پایداری طولانیمدت سازه در برابر بادهای عرضی شدید را تضمین میکند. طراحی این پایهها معمولاً با کمک نرمافزارهای تحلیل غیرخطی و مبتنی بر نتایج آزمایشهای صحرایی و مدلسازی عددی انجام میگیرد.
طراحی سازههای نیروگاه خورشیدی در مناطق بادخیز ایران، نیازمند رویکردی مهندسی، جامع و مبتنی بر تحلیل دقیق اقلیم باد است. از انتخاب زاویه پنل و تحلیل نیروهای آیرودینامیکی گرفته تا مهاربندی سازه، نوع اتصالات و انتخاب فونداسیون متناسب با نوع خاک، همگی نقش تعیینکنندهای در تابآوری و دوام سیستم دارند. رعایت این الزامات نه تنها از آسیبهای احتمالی ناشی از طوفانها جلوگیری میکند، بلکه بهرهوری بلندمدت، ایمنی تجهیزات و کاهش هزینههای نگهداری را نیز حفظ میکند.