آموزش نیروگاه خورشیدی از صفر تا صد: دوره جامع طراحی و نصب
پکیج آفلاین نیروگاه خورشیدی
آموزش نیروگاه خورشیدی از صفر تا صد با مدرک فنی حرفه‌ای
آموزش غیرحضوری نیروگاه خورشیدی
۲۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۲
کد خبر: ۱۸۶

بررسی نحوه انتخاب اینورتر مناسب بر اساس توان و تعداد استرینگ‌ها در نیروگاه‌ خورشیدی

انتخاب اینورتر مناسب یکی از کلیدی‌ترین مراحل طراحی نیروگاه خورشیدی است که مستقیماً بر عملکرد، بازده و عمر مفید سیستم تأثیر می‌گذارد. انتخاب اینورتر باید بر اساس ظرفیت نامی تولید، پیکربندی استرینگ‌ها و شرایط محیطی صورت گیرد. در این مطلب به بررسی معیار‌های فنی انتخاب اینورتر مناسب در نیروگاه خورشیدی پرداخته می‌شود.

بررسی نحوه انتخاب اینورتر مناسب بر اساس توان و تعداد استرینگ‌ها در نیروگاه‌های خورشیدی

در طراحی و اجرای یک نیروگاه خورشیدی، انتخاب اینورتر مناسب نه تنها به توان کل سیستم بستگی دارد بلکه به چیدمان و تعداد استرینگ‌های پنل‌ها نیز وابسته است. نسبت صحیح بین ظرفیت پنل‌ها، تعداد استرینگ‌ها و ورودی‌های MPPT اینورتر، نقش حیاتی در بهینه‌سازی عملکرد سیستم، کاهش تلفات و افزایش طول عمر تجهیزات دارد. درک صحیح این رابطه، یکی از گام‌های مهم در انتخاب اینورتر متناسب با پیکربندی نیروگاه است.

نقش اینورتر‌ها در تبدیل و مدیریت توان نیروگاه خورشیدی

اینورتر‌ها نه تنها وظیفه تبدیل انرژی DC به AC را بر عهده دارند، بلکه مدیریت هوشمند ورودی‌ها، پایش عملکرد، ایزولاسیون خطا، تثبیت ولتاژ خروجی و هماهنگی با شبکه سراسری را نیز انجام می‌دهند. از آنجایی که خروجی هر استرینگ ممکن است در طول روز نوسان داشته باشد، وجود ورودی‌های MPPT متعدد برای اینورتر، باعث مدیریت مستقل استرینگ‌ها و افزایش بهره‌وری کلی سیستم می‌شود.

اینورتر‌های متداول در نیروگاه‌های خورشیدی به دو دسته‌ی مرکزی (Central Inverter) و استرینگ (String Inverter) تقسیم می‌شوند. در پروژه‌های بالای ۱۰۰ کیلووات معمولاً از مدل‌های مرکزی با قابلیت اتصال چندین ورودی موازی استفاده می‌شود. اما برای پروژه‌های خانگی یا تجاری مقیاس متوسط، اینورتر‌های استرینگ با چند MPPT کاربرد دارند که انتخاب دقیق آنها بر اساس توان و تعداد استرینگ‌ها، کلید موفقیت پروژه است.

انتخاب توان اینورتر بر اساس ظرفیت DC نیروگاه خورشیدی

در طراحی نیروگاه‌های خورشیدی، انتخاب توان نامی مناسب برای اینورتر باید با درنظر گرفتن ظرفیت کل پنل‌های خورشیدی (DC) و مشخصات بهره‌برداری مورد انتظار صورت گیرد. در ادامه، مفاهیم و معیار‌های تخصصی این انتخاب را بررسی شده است:

• DC/AC Ratio (نسبت DC/AC)

این شاخص بیانگر نسبت کل توان DC پنل‌ها به توان نامی AC اینورتر است. معمولاً در پروژه‌های مگاواتی، این نسبت بین ۱.۱ تا ۱.۳ درنظر گرفته می‌شود تا حداکثر استفاده از ظرفیت اینورتر حاصل شود. به عنوان مثال، برای ۶۵۰ کیلووات توان پنل خورشیدی، انتخاب یک اینورتر ۵۰۰ یا ۵۵۰ کیلوواتی منطقی است.

• Oversizing (بیش‌بارگذاری)

افزایش توان DC نسبت به ظرفیت AC اینورتر باعث می‌شود در ساعات تابش حداکثری، بخشی از توان تولیدی توسط اینورتر محدود شود (Clipping). این حالت در مناطق با تابش شدید نور خورشید موجه است، زیرا هزینه اضافه نصب پنل‌ها در مقابل افزایش تولید انرژی سالانه توجیه‌پذیر است.

• Underloading (کم‌بارگذاری)

در حالتی که توان اینورتر بالاتر از توان واقعی پنل‌ها انتخاب شود، ظرفیت واقعی مبدل به‌ طور کامل استفاده نمی‌شود. این رویکرد ممکن است در مناطق با تابش محدود یا در پروژه‌هایی با توسعه تدریجی ظرفیت مفید باشد، اما معمولاً منجر به افزایش هزینه بی‌ثمر سرمایه‌گذاری خواهد شد.

• تحلیل اقلیمی و اقتصادی

بهینه‌سازی انتخاب اینورتر، نیازمند تحلیل دقیق تابش سالیانه منطقه (از طریق داده‌های GHI و POA)، پیش‌بینی نرخ تلفات clipping و بررسی تعادل بین هزینه اولیه (CAPEX) و هزینه‌های عملیاتی (OPEX) است. در برخی موارد، افزایش نسبت DC/AC با پنل‌های ارزان‌تر، بهره‌وری اقتصادی بهتری در طول عمر نیروگاه خورشیدی ایجاد می‌کند.

تطبیق تعداد استرینگ‌ها با ورودی‌های DC و MPPT در اینورتر

انتخاب صحیح تعداد استرینگ‌ها و نحوه اتصال آنها به ورودی‌های DC اینورتر، نقش کلیدی در پایداری عملکرد، کاهش تلفات و بهینه‌سازی تولید انرژی دارد. این تطبیق باید براساس پارامتر‌های فنی اینورتر شامل جریان و ولتاژ مجاز ورودی، تعداد MPPT و همچنین شرایط محیطی و طراحی پروژه صورت گیرد.

• محدودیت ولتاژ ورودی اینورتر

هر اینورتر دارای حداکثر ولتاژ مجاز و ولتاژ شروع به کار مشخصی است. ولتاژ مدار باز (Voc) استرینگ‌ها در سردترین دمای محل نصب باید محاسبه شود تا از تجاوز به حداکثر ولتاژ مجاز جلوگیری شود؛ به عنوان مثال، در مناطق سردسیر با دمای منفی ۱۰ درجه سانتی‌گراد، ولتاژ Voc پنل‌ها ممکن است تا ۱۰% افزایش یابد و طراح باید این افزایش را در آرایش سری پنل‌ها لحاظ کند.

• محدودیت جریان ورودی MPPT

در اینورتر‌های دارای MPPT مستقل، هر MPPT دارای جریان ورودی مشخصی است که مجموع جریان استرینگ‌های موازی نباید از آن فراتر رود. به عنوان مثال، اگر MPPT حداکثر ۱۸ آمپر تحمل دارد، استفاده از سه استرینگ با جریان ۹ آمپر منجر به جریان ۲۷ آمپر شده و خطر آسیب یا خاموشی MPPT را در پی دارد؛ بنابراین آرایش موازی استرینگ‌ها باید با دقت و مطابق با مشخصات سازنده انجام شود.

• تعداد ورودی‌های MPPT و مدیریت استرینگ‌ها

اینورتر‌های مجهز به چند MPPT این امکان را فراهم می‌کنند که استرینگ‌هایی با ویژگی‌های متفاوت مانند زاویه نصب، میزان سایه‌اندازی یا نوع پنل، به صورت مستقل به هر MPPT متصل شوند. برای مثال، در یک اینورتر ۵۰۰ کیلوواتی با ۸ تا MPPT، می‌توان استرینگ‌های غربی و شرقی را به‌صورت جداگانه متصل کرد تا هر MPPT با الگوریتم خود، نقطه توان بیشینه (MPP) را دنبال کند و از کاهش راندمان جلوگیری شود.

• تطبیق تعداد استرینگ‌ها با ورودی‌های DC

هر MPPT معمولاً دارای یک یا چند ورودی فیزیکی DC است. اگر تعداد استرینگ‌ها از تعداد ورودی‌ها بیشتر باشد، نیاز به ترکیب استرینگ‌ها از طریق Combiner Box خواهد بود. انتخاب تعداد بهینه ورودی‌ها و MPPT بر اساس تعداد استرینگ، نحوه تقسیم توان و ملاحظات عملکردی صورت می‌گیرد.

• الزامات حفاظتی در سیم‌کشی استرینگ‌ها

هر استرینگ باید به‌ طور جداگانه دارای حفاظت اضافه جریان و دیود‌های بای‌پس (Bypass Diodes) باشد. همچنین در صورت ترکیب چند استرینگ، نصب فیوز DC و سرج ارستر (Surge Arrester) در ورودی هر MPPT یا در داخل جعبه کامباینر الزامی است. انتخاب سایز کابل‌ها نیز باید متناسب با جریان نامی هر استرینگ و افت ولتاژ مجاز انجام گیرد.

• استرینگ‌های نامتقارن یا همراه با سایه‌

در صورت وجود استرینگ‌هایی با طول متفاوت یا قرارگیری در معرض سایه‌های موضعی، بهتر است این استرینگ‌ها به MPPT‌های مجزا متصل شوند. اتصال سری استرینگ‌های نامتقارن یا دارای شرایط نوری متفاوت، باعث عملکرد نادرست MPPT و کاهش چشمگیر راندمان سیستم می‌شود. همچنین می‌توان از تقویت‌کننده توان (Optimizer) برای استرینگ‌های خاص استفاده کرد.

راهنمای انتخاب نوع اینورتر بر پایه طراحی نیروگاه خورشیدی

انتخاب بین اینورتر‌های String و Central به عوامل متعددی نظیر مقیاس نیروگاه، نحوه چیدمان پنل‌ها، آینده‌نگری در توسعه سیستم و شرایط عملکردی بستگی دارد. درک صحیح از تأثیر هر یک از این عوامل می‌تواند نقش کلیدی در دستیابی به حداکثر راندمان و کاهش هزینه‌های بلندمدت ایفا کند.

• انتخاب نوع اینورتر بر پایه مقیاس نیروگاه خورشیدی

اینورتر‌های مرکزی برای پروژه‌های مقیاس بزرگ طراحی شده‌اند که معمولاً شامل چند مگاوات توان تولیدی هستند. ساختار متمرکز اینورتر‌ها امکان مدیریت حجم بالایی از توان را به صورت مجتمع فراهم می‌کند، اما به دلیل ابعاد و پیچیدگی، در پروژه‌های کوچک و متوسط کارایی و انعطاف‌پذیری محدودی دارند. از طرفی، اینورتر‌های رشته‌ای برای نیروگاه‌های کوچک تا متوسط ایده‌آل بوده و با ساختار توزیع شده، مقیاس‌پذیری و مدیریت انعطاف‌پذیر استرینگ‌ها را تسهیل می‌کنند.

• نقش ساختار نصب پنل‌ها در تعیین نوع اینورتر مناسب

در شرایطی که آرایش پنل‌ها دارای چندین جهت نصب، شیب متفاوت یا سایه‌اندازی موضعی است، اینورتر‌های رشته‌ای با قابلیت وجود چند MPPT مستقل، امکان بهره‌برداری بهینه از هر استرینگ را فراهم می‌آورند. در مقابل، اینورتر‌های مرکزی که معمولاً MPPT کمتری دارند، نمی‌توانند به خوبی شرایط ناهمگون را مدیریت کنند و منجر به افت راندمان سیستم در بخش‌هایی از آرایه می‌شوند.

• انعطاف‌پذیری و توسعه آینده

ساختار توزیع شده اینورتر‌های رشته‌ای امکان افزودن تدریجی واحد‌های جدید را بدون نیاز به تغییرات گسترده در بخش‌های دیگر سیستم می‌دهد. این ویژگی برای پروژه‌هایی که با توسعه تدریجی یا افزایشی ظرفیت مواجه هستند، بسیار حیاتی است. در حالی که اینورتر‌های مرکزی به دلیل طراحی یکپارچه، توسعه آنها غالباً مستلزم بازطراحی کل سیستم و جایگزینی اینورتر با مدل بزرگ‌تر یا اضافه کردن اینورتر جداگانه است.

• کارایی و راندمان

توانایی اینورتر‌های رشته‌ای در ردیابی نقطه توان بیشینه (MPP) به صورت مستقل برای هر استرینگ، امکان جبران اثرات سایه، آلودگی یا تفاوت‌های عملکردی بین استرینگ‌ها را فراهم می‌کند که به طور قابل توجهی راندمان کلی نیروگاه را بهبود می‌بخشد. اینورتر‌های مرکزی که معمولاً MPP محدودتری دارند، در شرایط تابش یکنواخت بازده بالایی دارند، اما در شرایط ناهمگن راندمان کاهش می‌یابد.

• هزینه و نگهداری

از منظر هزینه سرمایه‌گذاری، اینورتر‌های مرکزی در پروژه‌های بزرگ به دلیل ظرفیت بالا و متمرکز بودن، هزینه اولیه کمتری به ازای هر کیلووات ارائه می‌دهند، اما پیچیدگی تعمیر و نگهداری و ریسک خرابی بیشتر ناشی از متمرکز بودن تجهیزات، هزینه‌های عملیاتی و زمان توقف را افزایش می‌دهد. برعکس، اینورتر‌های رشته‌ای با پخش بار و تقسیم وظایف بین چندین اینورتر کوچکتر، قابلیت اطمینان بالاتری داشته و خرابی یک واحد تأثیر محدودی بر کل نیروگاه می‌گذارد که تعمیر و نگهداری را آسان‌تر می‌کند.

تکنولوژی‌های نوین مرتبط با اینورتر در نیروگاه‌های خورشیدی

در سال‌های اخیر، فناوری‌های پیشرفته‌ای مانند استفاده از تقویت‌کننده‌های توان (Optimizer) برای هر پنل یا استرینگ و سیستم‌های هوشمند نظارت و مدیریت انرژی وارد بازار شده‌اند. این تکنولوژی‌ها امکان بهینه‌سازی عملکرد هر پنل به صورت مستقل، کاهش اثرات سایه‌اندازی و کثیفی، و افزایش دقت ردیابی نقطه توان بیشینه را فراهم می‌کنند. همچنین، سامانه‌های نظارتی هوشمند با پایش لحظه‌ای و تحلیل داده‌های عملکرد، امکان پیش‌بینی خطا و افزایش قابلیت اطمینان و طول عمر تجهیزات را ایجاد می‌نمایند. بهره‌گیری از این فناوری‌ها در کنار انتخاب دقیق اینورتر، می‌تواند کارایی و بازده نیروگاه خورشیدی را به شکل قابل توجهی ارتقاء دهد.

جمع‌بندی

انتخاب اینورتر مناسب، نقش کلیدی در بهینه‌سازی عملکرد، افزایش راندمان و تضمین پایداری نیروگاه خورشیدی دارد. این انتخاب باید با توجه به ظرفیت پنل‌ها، نسبت DC/AC، محدودیت‌های ولتاژ و جریان، و تطبیق تعداد استرینگ‌ها با ورودی‌های MPPT انجام شود.

نوع اینورتر (رشته‌ای یا مرکزی) باید بر اساس مقیاس نیروگاه، آرایش پنل‌ها، شرایط محیطی و چشم‌انداز توسعه پروژه تعیین شود. اینورتر‌های مرکزی برای نیروگاه‌های بزرگ و یکنواخت مناسب هستند، در حالی که اینورتر‌های رشته‌ای با قابلیت مدیریت مستقل استرینگ‌ها، انعطاف‌پذیری و کارایی بهتری در شرایط ناهمگون و پروژه‌های در حال توسعه دارند.

با تحلیل دقیق فنی و اقتصادی و استفاده از تجهیزات با کیفیت، به ویژه تولید داخل مطابق استاندارد‌های جهانی، می‌توان انتخاب بهینه‌ای داشت که ضمن کاهش هزینه‌ها، بهره‌برداری مطمئن و سودآوری بلندمدت نیروگاه را تضمین کند.

ارسال نظر